Destiner
اختصاص دادن/ مقدر کردن
Destiner quelqu’un /quelque chose à quelqu’un/ quelque chose
اختصاص دادن کسی یا چیزی به کسی یا چیزی
مثال
Les parents de Jean Pierre avaient destiné une somme à l’éducation de leur fils
والدین ژان پیر میزان مبلغی را به تعلیم پسرشان اختصاص داده بودند.
Destiner à + infinitif
مقدر کردن به چیزی
مثال
. Ses parents l’avaient destiné à être pharmacien
والدینش مقدر کرده بودند که پزشک شود.
Se destiner
مقدر شدن/ خود را به کاری اختصاص دادن/ خود را وقف چیزی کردن
Se destiner à quelque chose
خود را به چیزی اختصاص دادن
مثال
. Jean Pierre se destine à la magistrature
ژان پیر خود را وقف شغل قضایی می کند.
Se destiner à + infinitif
خود را مقدر به کاری کردن/ اختصاص دادن خود به چیزی
مثال
. Il se destine à devenir juge
او خود را به قاضی شدن اختصاص می دهد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.