مشاغل زبان در ایران، از جمله تدریس و ترجمه با وجود این که همیشه مورد نیاز هستند. ولی اغلب موقت، گذرا و فاقد امینت شغلی هستند؛ به این خاطر بسیاری از دانش آموخته های زبان، پس از تلاش در زمینههای مختلف، از خیر ماجرا میگذرند و با یافتن شغلی در زمینۀ غیرمرتبط عطایش را به لقایش میبخشند. در این میان، کسانی که در زمینۀ ترجمه فعال هستند، میتوانند به شغل مترجمی رسمی قوۀ قضاییه دل خوش کنند. چرا که هم از موقعیت اجتماعی مناسب برخوردار است، هم از لحاظ مالی و امنیت شغلی اوضاع بسیار مناسبتری دارد.
ناگفته پیداست که برای چنین شغلی، متقاضیان بیشمارند و راهی به نسبت دشوار پیش روی مشتاقان این عرصه است. افزون بر اینکه، مانند همیشه، به دلیل ضعف دستگاههای دولتی در اطلاع رسانی، اطلاعات معتبری را هم نمیتوان دربارۀ چند و چون کار، جویا شد. همان طور که تلاش من هم به شخصه بی فرجام بود.
به این علت پس از گذراندن مراحل طولانی، گفتم شاید بد نباشد که شما را هم در جریان کار بگذارم. تا اگر زمانی خواستید اقدامی در این زمینه انجام بدهید، راه برایتان هموارتر باشد.
برای شرح کامل ماجرا باید کمی داستان خودم را برایتان بازگو کنم. من از سال ۱۳۹۰ تصمیم گرفتم خودم را برای آزمون آینده مترجمی رسمی آماده کنم؛ با این که هیچ اطلاعی از زمان برگزاری آن نداشتم. فقط میدانستم آخرین بار سال ۱۳۸۵ برگزار شده است. پیش خود گفتم، خب زمان که زیاد است. یک واژه نامۀ حقوقی هم که دارم، میروم تمام کلماتش را حفظ میکنم و حفظ هم کردم. البته با شیوۀ فلش کارت و مرور مداومشان در طی یک یا دو سال.
اواخر سال ۱۳۹۳، با خبر شدم که قرار است برای آزمون دادگستری که در تاریخ ۰۹/۰۵/۱۳۹۴ برگزار شود، از متقاضیان ثبتنام به عمل بیاورند و این خبر هم از طریق انجمن مترجمان ایران به من ایمیل شد. به شما هم توصیه میکنم برای از دست ندادن این خبرها، در لیست ایمیلی این انجمن یا انجمنهای دیگر ترجمه عضو شوید. ثبت نام به صورت آنلاین بود و البته برای متقاضیان چند شرط هم داشت که شرحش در پایین آمده است. مهمترینش حداقل سن ۲۵ سال و داشتن کارت پایان خدمت بود. البته به شرطی که سوء پیشنه نداشته باشید و زبانم لال اهل دود و دم نباشید!
- دارا بودن حداقل ۲۵ سال تمام تاآخرين روزثبت نام.
- نداشتن پیشینه مؤثر کیفری.
- عدم اعتیاد به مواد مخدر و روانگردان و مشروبات الکلی.
- دارا بودن مدرک پایان خدمت وظیفه عمومی و یا معافیت قانونی دائم برای آقایان (تاريخ پايان خدمت يامعافيت تاتاريخ ۱۳۹۴/۵/۹ قابل قبول است.
- داوطلبان متقاضی می بایست تا تاريخ ۱۳۹۴/۵/۹ ۰۵/۰۹/۱۳۹۴ در مقطع تحصیلی اعلام شده فارغ التحصیل شده باشند.
- اشتهار به امانتداری و وثاقت.
- عدم اشتهار به فساد اخلاقی و عقیدتی.
- عدم محکومیت به انفصال از خدمات دولتی.
خان اول: آمادگی و منابع آزمون
از اینجا به بعد آماده سازی برای آزمون وارد مرحلۀ جدی شد. بعضی انجمنها از جمله کانون مترجمان رسمی ایران و یا همان انجمن مترجمان ایران، اقدام به برگزاری دورههای آمادگی برای آزمون مترجمی رسمی کردند. ولی به کار من نمی آمد؛ چون این دوره ها فقط برای زبان انگلیسی بود، در حالیکه من متقاضی زبان فرانسه بودم. شما هم اگر میخواهید مترجم رسمی در زبانی غیر از انگلیسی باشید، باید کفش آهنی بپوشید و خود به دنبال منابع بروید. چون به واقع هیچ منبع مکتوب یا شفاهی در دسترس نیست.
با اینکه غالب کار مترجمان رسمی، فرم زنی یا ترجمۀ اسناد پرکاربرد مانند شناسنامه یا مدارک دانشگاهی است، ولی در هیچ کدام از مراحل آزمون، از متقاضی خواسته نمی شود تا سندی را ترجمه کند و این کار را دشوارتر میکند. من به شخصه در ابتدا سراغ معاهده های بین المللی رفتم. سعی کردم، با دقت بخوانمشان و لغاتشان را به خاطر بسپارم؛ مانند اعلامیه حقوق بشر یا کنوانسیون حقوق کودک. که البته بعداً مشخص شد برای قسمت کتبی امتحان، بیشتر سراغ متونی میروند که ترجمه شان موجود است. مانند خود قانون اساسی ایرانی که ترجمۀ فرانسۀ آن در اینجا موجود است. یا قسمتی از قانون مدنی فرانسه که با عنوان عقود و تعهدات قراردادی بطور کلی و الزامات بدون قرارداد از قانون مدنی فرانسه از انتشارات گنج دانش توسط محمد علی نوری به فارسی ترجمه شده است.
این کتاب بسیار مهم است، چون بیشتر پرسشهای آزمون مربوط به قراردادهاست. به زبان فرانسه نیز کتب متعددی، در زمینۀ آموزش مسائل حقوقی به چاپ رسیده است، که مطمئناَ برای شناخت لغات تخصصی حقوقی بسیار مفید هستند. مانند کتاب Le Français Juridique از انتشارات Hachette. همچنین سایت واژه نامۀ حقوقی فرانسه که به صورت کامل لغات تخصصی را توضیح داده است. بی شک داشتن یک فرهنگ حقوقی فرانسه فارسی نیز ضروری است. یکی از جدیدترینشان فرهنک لغات حقوقی به تألیف محمدکاظم لطفی و وحید کوثری از انتشارات درسا است.
خان دوم: روز آزمون
روز آزمون در حدود ۷۰۰۰ شرکتکننده برای زبانهای مختلف حضور داشتند. در ابتدا قسمت تستی شامل صد سئوال و سه بخش گرامر، واژگان و درک مطلب بود. سئوالات تخصصی و به نسبت دشوار بودند و کسی که مطالعۀ حقوقی نداشت، نمی توانست پاسخ چندانی بدهد. قسمت کتبی شامل ترجمۀ ۱۳ پاراگراف بود، که ۸ تای نخست آن فارسی به فرانسه و ۵ تای انتهایی فرانسه به فارسی بودند. استفاده از واژه نامه مجاز بود. ولی تلاش کنید واژه نامه های محدود و تخصصی با خود به همراه داشته باشید. چون در ۶۰ دقیقه زمان کمتر میتوان به واژه نامه مراجعه کرد؛ افزون بر اینکه، اندک بودند کسانی که توانستند تمام پاراگرافها را تا به انتها ترجمه کنند. من هم در یک دقیقۀ آخر توانستم ترجمه ها را تمام کنم.
خان سوم: انتظار، انتظار و باز هم انتظار
اشتباه نکنید قسمت سخت ماجرا تازه شروع شده بود. قرار بود ابتدا پاسخ های بخش تستی را تصحیح کنند و اگر حد نصاب را متقاضیان بدست میآوردند، قسمت کتبی آزمون را برایشان تصحیح کنند. اگر اشتباه نکنم آبان ماه یا آذر ماه نتایج قسمت تستی را اعلام کردند. البته به دلیل دشواری سئوالات، ظاهراً حد نصاب را کمی پایینتر آورده بودند.
اسفند، نتایج بخش کتبی را اعلام کردند. در اعلامیه ادارۀ امور مترجمان بر روی سایت www.ekfam.ir آمده بود که افراد پذیرفته شده باید در مصاحبۀ علمی در سال آینده شرکت کنند. قرار شد تاریخ مصاحبۀ متعاقباً اعلام شود. اواخر فروردین ۹۵ تاریخ و زمان مصاحبه ها مشخص شد. منتها با این خبر بد که سه کتاب برای مصاحبه معرفی شد که باید در مدت زمانی حدود یک ماه هر سه را مطالعه میکردیم: ۱٫ فارسی عمومی ۲٫ مقدمات علم حقوق ۳٫ مجموعه قوانین و مقررات مترجمان رسمی. که هر سه کتاب در اداره امور مترجمان رسمی واقع در تهران تهران –میدان حسن آباد –جنب آتش نشانی –کوچه سیدصدری –پلاک ۴۸ برای تهیه موجود بود.
خان چهارم: روز مصاحبه
در جلسۀ مصاحبه اگر اشتباه نکنم سه نفر از اساتید دانشگاه تهران و یک نفر از ادارۀ مترجمان رسمی حضور داشتند. طبق روال مرسوم، خودم را معرفی کردم و از تجربیاتم گفتم. خیلی مشتاق بودند که بدانند آیا در زمینۀ حقوقی قبل فعالیتی داشتم یا خیر. سپس دربارۀ ترجمه و زبان حقوقی سئوالاتی پرسیدند که تفاوتش با سایر ترجمه ها چیست. در قسمت بعدی یکی دیگر از اساتید فهرستی از واژهها در اختیار داشت که معادلش را به فارسی یا فرانسه می پرسید. ناگفته نماند که اشکالاتی در این سئوالها نیز وجود داشت چرا که اساتید زیاد دانش حقوقی فرانسه نداشتند.
در قسمت بعدی نیز دو پاراگراف دادند که به هر دو زبان ترجمه کنم. ابتدا میخواستند نگاهی بیاندازم و توضیحی بدهم، سپس حدود ۵ دقیقه زمان برای ترجمهشان دادند. کلماتی که در کتاب مقدمات علم حقوق آمده بود، در این قسمت بسیار کارآمد بود. در انتها نیز در مورد انتخاب کلمات در ترجمه، سئوالاتی میکردند. که چرا فلان کلمه را استفاده کردی و دیگری را نه و بیشتر با لیستی که در پیش رو داشتند مقایسه میکردند.
خان پنجم: اعلام نتایج نهایی
بعد از این، نوبت طولانی ترین انتظار ما میرسد. پس از مصاحبه در خرداد، با این بهانه که منتظر استعلام نهادهای مختلف هستند، ما را تا بهمن منتظر نگه داشتند. همان بهمن هم در قسمت اعلام نتیجۀ برخی داوطلبان، در دست بررسی درج شده بود، چرا که هنوز نتایج استعلامشان نیامده بود. سپس دوباره به اداره مراجعه کردیم جهت انجام دورۀ کارآموزی. از آنجایی که مترجم خاصی مورد نظرم نبود، ترجیح دادم نزد مترجمی دورۀ کارآموزیام را بگذارنم که به محل کار و خانه ام نزدیکتر باشد. آنها هم یکی از مترجمان با سابقه را به من معرفی کردند.
خان ششم: کارآموزی
من از قبل هیچ ایده ای دربارۀ چگونگی گذراندن دورۀ کارآموزی نداشتم و نگران بودم که زیاد وقتم را بگیرد. چون مدتش هم سه ماه بود. در اولین برخورد مترجم خبره یادآور شد که آزمون اخیر، دشوارترین آزمون ادوار گذشته بوده است. در گذشته حتی افراد فقط و فقط از طریق سئوالات تستی و در زمینۀ زبان عمومی برگزیده می شدند. چون کار ترجمۀ فرانسه زیاد نیست، قرار شد هر وقت کار حائز اهمیت رسید، برای من ایمیل کنند تا من ترجمه کنم. شاید تعداد کارهای ارسالی به عدد ده رسید و خوشبختانه نیاز به حضور من نبود، و وقتی را از من نگرفت.
از ما خواسته بودند که یک کپی از مدارک و ترجمههایمان را برای دورۀ کارآموزی تحویل اداره بدیم. که در پایان گفتند، نیازی نیست، پیش خودتان بماند! بعد همان طور که قبلاً اعلام کرده بودند مدرک ICDL را برایشان بردم. البته من در کلاسهایش شرکت نکردم، بلکه خودم از طریق یوتیوب یادگرفتم و در یکی از مراکز آزمونش را دادم. که آنهم برخلاف تصورم اصلا ساده نبود. بعد هم نامۀ درخواست گواهی عدم اعتیاد دریافت کردیم و قرار شد نتیجهاش را هر چه زودتر تحویلشان بدهیم.
خان هفتم: تحلیف و شروع به کار
و ما باز هم صبر کردیم تا در مهر ۹۶ یعنی پس از ۲۶ ماه، مراسم تحلیف برگزار شد و پروانه ها را تحویلمان دادند. البته در مراسم اعلام شد که به زودی آزمون دیگری برگزار خواهد شد، چون هنوز مترجم در بعضی از زبان ها و استان ها کم است. کار تمام نشده بود. چرا که باید برای پروانه تمبر باطل میکردیم، که هزینۀ آن برای مدت سه سال یک میلیون و پانصد هزار تومان بود.
سپس مهر مترجم رسمی و مهر کپی برابر اصل را در جایی که اداره معرفی کرد ساختیم. بعد برای اخذ سربرگ و عضویت، به کانون مترجمان رسمی مراجعه کردیم و برای عضویت هزینۀ ۲۰۰ هزار تومانی و برای سربرگ حدود ۴۰ هزار تومان پرداخت کردیم. سپس برای دریافت سربرگ از چاپخانۀ روزنامۀ اطلاعات واقع در خیابان میرداماد، نامهای به ما دادند. پس از تصمیم گیری دربارۀ انتخاب دارالترجمه، آن دارالترجمه را به اداره معرفی کردم، و برای استعلامات ازشان بارکد دریافت کردم. البته خودم هم میتوانستم دارالترجمه تأسیس کنم که تصمیم گرفتم فعلاً برای آشنا شدن با نحوۀ کار در جایی دیگر مشغول به کار شوم.
این بود خلاصۀ آنچه بر ما گذشت. فراموش نکنید اگر دوست دارید در این زمینه کار کنید باید از همین روز قسمتی از وقت خودتان را برای موفقیت به این کار اختصاص بدهید. یادم هست، همان ابتدا که شروع به مطالعه کردم یکی از دوستانم گفت، از کجا معلوم که پارتی بازی نکنند؟ گفتم من سعی میکنم طوری امتحان بدهم که نتوانند پارتی بازی کنند. و خوشبختانه، هر بدی این آزمون داشت، خبری از پارتی بازی نبود و افراد بر اساس شایستگیشان انتخاب شدند.