Avouer
اقرار کردن/ اعتراف کردن/اذعان کردن
Avouer quelque chose
اقرار و اعتراف کردن/اظهار کردن
مثال
. J’avoue mon ignorance
من اظهار بی اطلاعی می کنم.
Avouer quelque chose à quelqu’un
چیزی را به کسی اعتراف کردن/ اذعان داشتن چیزی به کسی
مثال
.Le criminel a avoué son crime aux policiers
مجرم جرمش رو به پلیس ها اذعان کرد.
Avouer + infinitif
اظهار کردن/ اعتراف کردن
مثال:
. Il a avoué avoir empoisonné sa femme
او اعتراف کرد که همسرش رو مسموم کرده بود.
Avouer que + indicatif
اعتراف کردن
مثال
.J’avoue que j’ai eu tort
اعتراف می کنم که اشتباه کردم.
بسیار عالی و کاربردی بود. ممنون.
خوشحالیم که با ما همراهید.